خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش ای دبستانی ترین احساس من بازگرد و این مشقها را خط بزن پاکن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود برگ دفترهایمان از کاه بود تا درون نیمکت جا میشدیم ما پر ازتصمیم کبری میشدیم با وجود سوز و سرمای شدید ریز علی پیراهنش رامیدرید کاش میشد باز کوچک میشدیم لااقل یک روز کودک میشدیم.....
نویسنده : hamed تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:,